نشان تجارت - صفحات را یکییکی میبیند و عکسهای سلبریتیها را لایک میکند. از این صفحه به آن صفحه میرود و وقتش را برای دنبال کردن بلاگرهای اینستاگرامی هدر میدهد. آنقدر محو فضای مجازی شده که گذر زمان را حس نمیکند و حتی صدای اطرافیانش را هم نمیشود. دیدن عکس و فیلمسلبریتیها نهتنها هیچ سودی برای زندگی او ندارد، بلکه حتی وقتش را نیز هدر میدهد، اما علاقه زیادی به دنبال کردن این صفحات نشان میدهد! طی یک تحقیق علمی مشخصشده افرادی که علاقه شدیدی به سلبریتیها دارند، از هوش کمتری برخوردار هستند.
نتیجه یک تحقیق که در نشریه BMC Psychology منتشر شده، نشان میدهد ارتباط مستقیم و شدیدی بین علاقه مفرط افراد به سلبریتیها و عملکرد ذهنی ضعیفتر آنها بر اساس آزمونهای شناختی وجود دارد. مطابق نتایج تحقیقات این نشریه، افرادی که طرفدار سلبریتیها و اینفلوئنسرها در شبکههای مجازی هستند و از آنها پیروی میکنند، از هوش کمتری برخوردارند.
دکتر مهدی اسماعیلتبار، روانشناس در رابطه با هوش طرفداران افراطی اینفلوئنسرها میگوید: «اینکه دنبالکنندگان دوآتیشه سلبریتیها و اینفلوئنسرها هوش کمی دارند، نیازی به تحقیق خاصی ندارد. کاملاً مشخص است افرادی که از عزت نفس کافی برخوردار نیستند، سلبریتیها را فالو میکنند و آنها را الگویی برای سبک زندگی خود میدانند، زیرا که خودشان بیهویت هستند و راه و رسمی برای زندگی مناسب ندارند.»
اسماعیل تبار به نبود برنامههای پرورشی مناسب در صدا و سیما اشاره میکند و اظهار میدارد: «تبلیغات فراوانی مثلاً برای موفقیت در کنکور و امثال آن در تلویزیون وجود دارد و در مقابل هیچ دغدغهای برای پرورش و ارائه الگوی سبک زندگی مناسب به افراد دیده نمیشود. در چنین فضایی بلاگرهای اینستاگرام تبدیل به الگوی زندگی مردم میشوند و سبکزندگی عجیب خودشان را به دنبالکنندگان صفحاتشان آموزش میدهند.»
او ادامه میدهد: «وقتی صنعت کنکور ۴۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد، واضح است که تبلیغات برنامههای پرورشی نمیتواند با آن مقابله کند! متأسفانه تا زمانی که مسئولان ما ضرورت آموزش مهارتهای زندگی و تربیت نفس را درک نکنند، دیگرانی پیدا میشوند که برای فضای ذهنی افراد وقت بگذارند و با ارزشگذاریهای بیهوده، رشد خودشان را ادامه دهند.»
این روانشناس با اشاره به حضور نداشتن کارشناسان مناسب در برنامههای تلویزیونی میگوید: «متأسفانه شاهد آن هستیم که اکثر کارشناسان برنامههای تلویزیونی پول میدهند تا جلوی دوربین بروند و این یعنی آنها از سواد کافی برخوردار نیستند. در چنین شرایطی یک نفر با فوق دیپلم فنی، ۴۸ برنامه را در شبکه یک تلویزیون به عنوان روانشناس برنامه اجرا کرد و با اینکه جلوی فعالیت غیرقانونی این شخص گرفته شدهاست، اما تهیهکننده و مدیرگروه آن برنامه هنوز به کار خود ادامه میدهند. اینها فاجعه است و آن وقت ما به دنبال این هستیم که چرا دنبال کردن صفحات سلبریتیها برای مردم جذاب شدهاست!»
و ادامه میدهد: «متأسفانه رویکرد تلویزیون برای جذب مخاطب و پرورش افراد، قابل دفاع نیست و در کنار آن «فناوری» جذابیتهای خودش را دارد. به همین دلیل افراد ترجیح میدهند به جای اینکه پای تلویزیون بنشینند وارد «اینستاگرام» شوند و سبک زندگی را از آنجا آموزش ببینند. البته این رویکرد اشتباه تنها مربوط به صدا و سیما نمیشود، «فیلیمو»، «نماوا» و شبکه خانگی نیز اشکالات بسیار زیادی دارد و وقتی ما از آنها میپرسیم، چرا این محتوا را برای مخاطبان خودتان انتخاب کردهاید، پاسخ میدهند که مردم این محتوا را دوست دارند! این یک پرسش جدی است که ما با مردم چه کردیم با که ذائقهشان این شدهاست؟!»
اسماعیلتبار میگوید: «در شرایطی هستیم که پدر، مادر، مدرسه، دانشگاه، روحانیت و برنامههایی مانند «سمت خدا» به رغم موفقیتهایی که داشتهاند، نتوانسته سبک زندگی را یاد بدهند، اما یک سلبریتی عجق وجق توانسته افراد را تحتتأثیر خود قرار دهد. اگر از من بپرسید اصلیترین مشکل چیست؟ میگویم مشکل نبود تربیت نفس است.»
اسماعیلتبار با بیان «اهمیت پرورش در هفت سال اول و همچنین هفت سال دوم زندگی» میگوید: «تربیت نفس از دو سال اول زندگی شیرخواران شروع میشود. بعد از آن هفت سال اول زندگی مهم است که باید به نحوه پرورش کودک توجه شود و پس از آن دوره هفت سال دوم که وارد مدرسه میشود. متأسفانه روندی که آموزش و پرورش برای فرزند ما در نظر گرفتهاست، روندی بیثبات است و همین مسائل منجر به نبود عزت نفس در میان فرزندان ما و روی آوردن آنها به سمت دنبال کردن سلبریتیها میشود.»
این روانشناس اظهار میدارد: «وقتی که آموزش و پرورش دغدغهای برای پرورش دختران و پسران ما به عنوان پدران و مادران موفق در جامعه نداشتهباشد، سبک زندگی اشتباه، نسل به نسل منتقل میشود و تا زمانی که ریشهای به این مسئله نگاه نشود، کاری نمیتوان کرد.»
در همین رابطه مجید ابهری، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی میگوید: «گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی همراه با محاسن و امتیازات خود عوارض و آسیبهایی را وارد جامعه کرده که یکی از مهمترین و اصلیترین آنها انتقال اطلاعات نادرست، بزرگنما شده و بعضاً جعلی بودهاست. در همین راستا یکی از محورهای انسانی و رفتاری در فضای مجازی اینفلوئنسرها و بلاگرها هستند. البته چهرههای حوزههای ورزشی، اجتماعی، فرهنگی و هنری نیز یکی دیگر از گروههای الگوی رفتاری در جامعه هستند که حرکات آنها مورد تقلید بسیاری از نوجوانان و جوانان قرار گرفتهاست.»
ابهری ادامه میدهد: «وضع لباس و مدل مو تا شکل حرف زدن اینفلوئنسرها و سلبریتیها از فضای مجازی به جامعه حقیقی وارد میشود و متأسفانه در کنار این افراد گاهی برخی از شخصیتهای فیک و تقلبی نیز به نوجوانان و جوانان معرفی شده است.»
او به معرفینشدن الگوی رفتاری مناسب از سوی مسئولان آموزشی و فرهنگی اشاره میکند و میگوید: «متأسفانه الگوهای رفتاری مناسب به درستی در جامعه ما معرفینشده و این مسئله موجب جلب توجه نمادهای غیرمنطقی و غیرواقعی برای نوجوانان و جوانان شدهاست.»
این رفتارشناس در پایان تأکید میکند: «دوران نوجوانی و جوانی از نظر رفتارشناسی دوران نیاز به الگو و جستوجو و انتخاب آن است؛ بنابراین اگر والدین یا نهادهای متولی آموزشی و فرهنگی این الگوها را به موقع به نوجوانان و جوانان ارائه نکنند، آنها به سمت الگوهایی غلط کشیده میشوند و با انتخاب این نمادهای اشتباه از مسیر عقلی و منطقی منحرف خواهند شد؛ بنابراین ارائه الگوهای رفتاری به قشرهای یادشده و آموزش مهارت الگوگزینی اصلیترین حرکت منطقی برای رشد نسلها در جامعه است.»